پامچال، نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، زهر الرّبیع، پریمولا، پریمور
پامچال، نام گیاه و گل آن با برگ های درشت و ستبر و شاخه های کوتاه که از میان آن ها ساقه ای به بلندی ۲۰ سانتی متر بالا می رود و بر سر آن گل های زیبا به رنگ های مختلف سرخ، زرد و سفید شکفته می شود و بر چند نوع است، زَهرُ الرَّبیع، پِریمولا، پِریمُور
گویا گل سوری است. مؤلف در یادداشتی ذیل شعر سوزنی نوشته: لکن سوری تا پنجاه یا شصت روزی پس از نوروز در طهران می شکفد و نخشب و سمرقند نیز گرمتر از تهران نبوده، از طرفی خود کلمه گل معنی سوری میدهد نزد قدما، پس مراد باید همان سوری باشد که به صنعت پیش از فصل بشکفانند: مشکین کله بر گل نهی ای ماه دلفروز تا در مه دی بازنمایی گل نوروز مشکین کله را بر گل نوروز مینداز رنگ گل نوروز به رخسار میندوز. سوزنی. ای چون گل نوروزبرخسار و به بالا بر سرو سرافراز سرافرازی و پیروز. سوزنی. تشبیه رخسار معشوق البته به سوری است نه گل دیگر. واﷲ اعلم
گویا گل سوری است. مؤلف در یادداشتی ذیل شعر سوزنی نوشته: لکن سوری تا پنجاه یا شصت روزی پس از نوروز در طهران می شکفد و نخشب و سمرقند نیز گرمتر از تهران نبوده، از طرفی خود کلمه گل معنی سوری میدهد نزد قدما، پس مراد باید همان سوری باشد که به صنعت پیش از فصل بشکفانند: مشکین کله بر گل نهی ای ماه دلفروز تا در مه دی بازنمایی گل نوروز مشکین کله را بر گل نوروز مینداز رنگ گل نوروز به رخسار میندوز. سوزنی. ای چون گل نوروزبرخسار و به بالا بر سرو سرافراز سرافرازی و پیروز. سوزنی. تشبیه رخسار معشوق البته به سوری است نه گل دیگر. واﷲ اعلم
دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در9هزارگزی شمال خرم آباد دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. ساکنین از طایفۀ بیرالوندند و زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در9هزارگزی شمال خرم آباد دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها. ساکنین از طایفۀ بیرالوندند و زمستان قشلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
گلی است که یک روی آن زرد و روی دیگر سرخ و آنرا گل رعنا و زیبا خوانند و بجهت دورنگی آنرا گل قحبه نام نهاده اند و عرب آنرا وردالفجار خوانند و آنرا دورویه گل نیز خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج) : هنگام گل است ای به دو رخ چون گل خودروی همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی از مجلس ما مردم دوروی برون کن پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگر سو گل خودروی. فرخی (از آنندراج). لاله چون مریخ اندر شده لختی به کسوف گل دوروی چو بر ماه سهیل یمنا. منوچهری. آن گل دوروی رعنا را نگر چون خصم شاه با رخ زرد و دلی سرتابسر خون آمده. سیدحسن غزنوی (دیوان ص 177). و گل دوروی چون کهربا و عقیق منظر دیناری و پیکر گلناری... بسان عاشق غمخوار با معشوق میگسار رخسارۀ زرد و سرخ برهم نهاد. (تاج المآثر). و رجوع به گل دورنگ و گل دورو و گل دورویه شود
گلی است که یک روی آن زرد و روی دیگر سرخ و آنرا گل رعنا و زیبا خوانند و بجهت دورنگی آنرا گل قحبه نام نهاده اند و عرب آنرا وردالفجار خوانند و آنرا دورویه گل نیز خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج) : هنگام گل است ای به دو رخ چون گل خودروی همرنگ رخ خویش به باغ اندر گل جوی از مجلس ما مردم دوروی برون کن پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی باغی است بدین زینت آراسته از گل یک سو گل دوروی و دگر سو گل خودروی. فرخی (از آنندراج). لاله چون مریخ اندر شده لختی به کسوف گل دوروی چو بر ماه سهیل یمنا. منوچهری. آن گل دوروی رعنا را نگر چون خصم شاه با رخ زرد و دلی سرتابسر خون آمده. سیدحسن غزنوی (دیوان ص 177). و گل دوروی چون کهربا و عقیق منظر دیناری و پیکر گلناری... بسان عاشق غمخوار با معشوق میگسار رخسارۀ زرد و سرخ برهم نهاد. (تاج المآثر). و رجوع به گل دورنگ و گل دورو و گل دورویه شود